... سلام خدا. من خوبم

فقط برای خدا ...

... سلام خدا. من خوبم

فقط برای خدا ...

نامه ساره

سلام خدا. من خوبم.

ولی من خوب نیستم. خانم معلممون گفته بگم خوبم.

ولی میدونی خدا دیشب بازم مامانم و بابام دعواشون شد. خیلی دعواشون شد. من خیلی ترسیدم. مامانم واقعا قهر کرد رفت خونه بابا بزرگ. به بابا گفت میای و تکلیف منو روشن می کنی.

خب خدا من چیکار کنم؟ عمه میگه بابات مامانتو طلاق میده و یه مامان خوب برات میاره. ولی خدا من مامان خودمو میخوام. امیر محمد دیشب خیلی گریه می کرد. تا صبح نخوابید. منم کنار تختش نشستم و گریه کردم. امیر رو که میشناسی خدا. یادته همون داداش کوچولوم که سه سال پیش تو بیمارستان به دنیا اومد. یادت اومد؟

خدا، خانم معلممون میگه اگه به "شما" بگیم "تو" ناراحت نمیشی. راست میگه؟

میگه تو خیلی مهربونی. حتی از مامان و بابا هم مهربونتری. میگه تو بچه ها رو خیلی دوست داری و به حرفهاشون گوش میدی.

خب خدا منم بچه هستم. 11 سالمه. امشب که دارم برات  نامه می نویسم فقط میخوام بهت بگم که خیلی دوستت دارم. خانم معلم گفته می تونم برای تو نامه بنویسم و باهات حرف بزنم. خدا تو حرفهای منو می شنوی؟ ولی من که صدای تو رو نمی شنوم. شاید داری یواش حرف میزنی. اونروز که فکر کرده بودم تو خوابی ولی خانم معلم گفت خدا که نمی خوابه. پس اگه بیداری حرفهای منو میشنوی؟ برات نامه نوشتم. کی میخونیش؟ میخونیش حتما؟

پس یه چیز دیگه هم بنویسم. خدا من به تو میگم تو هم به بابا و مامانم بگو که من دوتاشونو دوست دارم. من میخوام هم مامان داشته باشم هم بابا. مثل همه دوستام. مثل آیلار و زهرا و پردیس. اونا هم مامان دارند هم بابا. تازه مامان و باباشونم با هم دعوا نمی کنند. دلم برای خودم و امیر می سوزه. چون دیشب نه من شام خوردم نه امیر. بابا گفت به جهنم که شام نمی خورین. برین تو اتاقتون و بیرون نیاین.

خدا به مامان و بابام بگو ولی دعواشون نکن. چون اونوقت مامانم گریه می کنه. منم گریه می کنم.

خدا من تو خیلی دوست دارم. به خانم معلممون هم گفتم. خانم معلممون هم خیلی دوست دارم. چون همیشه به حرفهام گوش می ده. وقتی گریه می کنم بغلم می کنه و دعوام نمی کنه.

خدا من که گریه می کنم تو ناراحت نشو. دلم برای مامانم تنگ شده. می ترسم بابام یه مامان دیگه بیاره.

من یه بار دیگه هم برات نامه می نویسم.

 

ساره ابراهیمی _ کلاس پنجم

 

نظرات 76 + ارسال نظر
زهرا چهارشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 09:27 ق.ظ http://msvaghasedak.blogfa.com/

سلام
خوبی
چه وبلاگ جالبی داری
میشه بگی هدفت از انتخاب این موضوع چی بودی؟

فاطمه چهارشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 09:50 ق.ظ http://www.yek-teke-tanhaiy.blogsky.com/

سلام خانومی
سال نوت مبارک
خیلی دردناکه خیلی چرا بعضی وقتا بزرگترا نمیفهمن دارن چه بلایی سر بچه ها میارن

کاش خدا بشنوه کاش خدا واقعا یه کاری براش بکنه

راستی ساحل جون این خانوم معلم خودتی ؟؟؟؟

شاد باشی
فعلا **************************

ساحل در جواب زهرا جون چهارشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 11:22 ق.ظ

سلام عزیزم
نمیدونم هدفم چی بوده. ولی اینو میدونم که این همه ما بزرگترا حرف میزنیم و چه تو دنیای واقعی و چه تو دنیای مجازی همیشه حرف حرف خودمونه دلم میخواد برا یه بار هم که شده بذارم بچه ها حرف بزنند.
سر کلاسم هم همینطوره. بیشتر بچه ها حرف میزنند. در واقع اونها به من درس میدند. درس معصومیت درس صفا درس صداقت درس صراحت درس مهربونی درس عشق درس ایمان ....
در واقع من چیزی بلد نیستم که بخوام به اونها درس بدم.
نمیدونی وقتی اونها خدا رو صدا می کنند منم کنارشون دستمو بالا می کنم و دعا می کنم چون احساس می کنم خدا گفتنهای اونها خالصه و پاکه. اما خدا گفتنهای من ........

ساحل در جواب فاطمه جون چهارشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 11:29 ق.ظ

سلام
آره خانوم معلم من هستم. اما ای کاش نبودم!
نمیدونی وقتی پای صحبت این بچه های معصوم میشینی چقدر درد توی دل دارند که تا حالا به کسی نگفتند.
همیشه میگیم خوش به حال بچه ها. ولی حالا می فهمم که این بچه ها ....آه....

ساحل چهارشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 12:01 ب.ظ http://www.sp11.blogfa.com

سلام

وبلاگ جالبی داری موفق باشی

ساحل جون به ساره بگو خدا بزرگه

شادو پیروز و سر بلند باشی

star چهارشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 12:30 ب.ظ http://www.eyghambia.parsiblog.com

سلام دختر کوچولوی معصوم . نامه ات هم خیلی چسبید هم خیلی سوزوند . موفق باشید

یه رو سیاه چهارشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 05:45 ب.ظ http://etre-zohoor.blogsky.com

به نام خدا
سلام
وقتی خوندم می خواستم گریه کنم اما خوب جایی نبودم که بتونم گریه کنم
ساره جون
منم از خدا می خوام که نذاره بابات یه مامان دیگه برات بیاره
تو هم برای من دعا کن

روایت دلتنگی چهارشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 08:55 ب.ظ http://www.alireza-rezaei.blogsky.com

اگه مامانت رفته ...
و یه معلم خوب داری ...
میدونی ...
بدون ...
معلم خوب رو خدا برات فرستاده!!
اگه پدر و مادر خیلی مهربونند....!
اون خدایی که پدر و مادر رو آفریده پس خیلی مهربونتره ....
تو خدا رو داری...

زائر بقیع پنج‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 01:10 ق.ظ http://www.hassanmojtaba.mihanblog.com/

سلام
واقعا زیبا وقشنگ ساده خوش به حالتون ساحل خانم من به حالتون واقعا غبطه میخورم
مارو هم دعا کنید
یا حق امام حسن مجتبی علیه السلام پشت وپناه تون

محمد امین پنج‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 01:14 ق.ظ http://setaredaryaei.blogfa.com

سلام خانم معلم ...!
ازتون می خوام قول بگیرم که وقتی دارید با فرشته ها زمینی!دعا می کنید یاد ما هم باشید....

ممول مهربون پنج‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 01:34 ب.ظ http://www.memol8.blogfa.com/

سلام. میلاد پیامبر و سال نوتون مبارک. خیلی قشنگ بود .

پینه دوز پنج‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 02:22 ب.ظ http://pineh-doz.blogsky.com

سلام وتشکر
میبینی که حرفا چقدرزیباودلنشین وشبیه هم هستند چراکه از
یک منشاأ وفطرت واحد نشر می گردد.
حس درونیم گفته بود ماموریت ورسالت شمارا.
بی پروایی در نظر قبلیم را عفو کنید.

حمید پنج‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 08:38 ب.ظ http://1e1.blogfa.com

سلام
کار قشنگی بود
من به پیشنهاد ساحل خانم از اینجا بازدید کردم ودل نوشته های بچه ها با خدا رو دیدم خیلی برام جالب بود

. جمعه 17 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 02:13 ب.ظ http://www.mostafaye-man.blogfa.com

سلام خانم گل
منم خیلی دلم برات تنگ شده بود
دو سه باری اومدم وبت نظر دادم ولی تو کم پیدا شده بودی
خب به هر حال
گفته بودی اپی
میدونی چند وقته اپ نکرده بودی؟
دلم واسه اپات لک زده بود
با خوندن اپت یه حسی بهم دست داد باوجود اینکه هیچوقت تو این موقعیت نبودم
ولی امیدوارم خدا تو دل هیچ کوچولویی غم نشونه
و سایه پدر و مادر بالای سرشون باشه
همیشه منتظر اپای قشنگت هستم
قربانت
خدانگهدار

شهرام جمعه 17 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 09:40 ب.ظ

سلام علیکم این روز خجسته میلاد نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی و امام جعفر صادق را به شما تبریک و تهنیت عرض می نمایم التماس دعا

سوشیانس عج الله جمعه 17 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 11:00 ب.ظ http://sooshians.ir/weblog

یا محبوب
قابل تامل ..... سترگ است آن کریم دلنواز.
یا حق!

موسا شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 09:10 ق.ظ http://zehneziba.blogsky.com/

سلام
نمی دانم باید به گردآورنده این صفحه سلام کنم یا به آن کودک شیرین زبان که وقتی نامه اش را می خواندم موی تنم سیخ شده بود . اما برای خودم و خیلی ها متاسفم که در زندگی روزمره خود تا وقتی چنین نامه هایی را می خوانیم موی بدنمان سیخ می شود . و درست چند دقیقه بعد بدنبال ماده می دویم تا معنا ....

امروزها دنیای زیبای کودکان را آنقدر دردناک و زشت می کنند که آدم می ترسد آرزو کند به کودکیهایش باز گردد... ما هم برای ساره دعا می کنیم .

کبوتر بین الحرمین شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 11:20 ق.ظ http://nodbe-feragh.persianblog.com

سلام
خیلی خوبه که اینقدر این بچه ها رو به خدا نزدیک می کنید .
تو زمونه ای که خدا داره به دکوراسیون بعضی خونه ها افزوده می شه و فقط محض پر شدن فضا و زیبایی معماریش مثلا یه جلد فرآن یا کتاب مذهبی مردم دارن کار شما خیلی بزرگه که خدا را برای بچه ها از رو طاقچه ها و تو پستو های ذهنشون میارین تو کل زندگیشون .
یاد جمله حضرت امام افتام که فرمودن معلمی شغل انبیاست. حالا میبینم اینو تو حرکت شما .
جداْ تشکر می کنم و خوشحالم تو این کشور معلمهای مثل شما هستن .
انشا الله حضرت ولیعصر شما رو مشمول توجهات خاصشون قرار بده .

عطر یاس شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 01:44 ب.ظ http://www.nahl62.parsiblog.com

سلامم

وای چه قدر قشنگه وبلاگتون

من از تو سایت رهبویان (www.rahpouyan.com) این جا رو پیدا کردم

میشه من تو یاهو اد کنی؟

حسین شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 03:01 ب.ظ http://barayekhodam.blogsky.com

سلام ساحل جون ببین الان دارم از شدت خجالت آب میشم.ببخش که دیر اومدم .هم امتحان داشتم هم کامپیوترم سوخته دلم برات تنگ شده بود (این هوا).
ببین باید برم این نوشته هات رو بخونم الکی چاخانی نظر ند. برا همین مثل گذشته زخیره اش میکنم با حوصله میخونم
راستی خوشحالیده شدم دیدم اومدی شرمنده کردی هیچ بهونه ای هم از من پزیرفته شده نیست حق داری
تازه امروز تونستم فرار کنم بیام آپیده بشم.
منتظر اومدنت هستم .

محمدعلی(ایران اسلام) شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 10:57 ب.ظ http://iranislam.parsiblog.com

عرض سلام دارم خدمت خانم معلم!!

نگفته بودید از این کارها هم میکنید و حرفهای دل این دخترهای معصوم رو اینجوری بیرون میریزید! خدا خیرتون بده. پس من منتظر موضوع انشاء سلام آقا جون هستم.

راستی فکر میکنم این دختر خانم هم بزرگ بشه برای خودش چیزی بشه ها! شاید هم از اولیاء خدا! از اسمش معلومه!

التماس دعا. دلم اینجا بند نمیشه... دعا کنید برام. اگه عازم شدم یادتون هستم.

یا علی

زهره یکشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 10:43 ق.ظ

سلام
خیلی کوچولویی ولی حرفهای بزرگی زدی. مطمئن باش که خدا حرفهات رو شنیده. موفق باشی

یه منتظر یکشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 10:50 ق.ظ http://montazer-zaman.blogsky.com/

بسیاری معتقدند که بایستی بدون نیاز به آدمهای دیگر، بدون احساس نیاز عاطفی و وابستگی احساسی زندگی کرد. بسیاری حتی معتقدند که انسانهایی که اینگونه زندگی میکنند موفق ترند.اما من و حتما بسیاری از آدمهای دیگر معتقدند آنهایی که اینگونه می اندیشند هرگز معنای یک رابطه عاطفی در سطحی خوب و واقعی را تجربه نکرده اند. آنها که نمیدانند که دوست داشتن و دوست داشته شدن وابستگی نیست بلکه یک بخش از انسان بودن است. شاید آدمهای ضعیف نیازمند دیگران باشند اما مطمئن هستم آنهایی که از ترس جدایی و یا غرور مستقل بودن نیز از تجربه یک رابطه عاطفی فرار میکنند نیز آدمهای قدرتمندی نیستند. آدمهایی که به هم دست دوستی میدهند و آدمهایی که همدیگر را دوست دارند و آدمهایی که با خوشی و غم عزیزانشان خوشحال و غمگین می شوند را نباید و نمیتوان ضعیف شمرد.
ای خواهر عزیزم
می دونم ماها نمی تونیم شما به اندازه زیاد درک کنیم
چرا که ما آدم ها تا در موقعیت ها نباشیم نمی دونیم چه خبره و نمی توینم کاملا درک کنیم
وقتی مشکلات خودمونو می بینیم بعد میام مشکلات دیگران می بینیم
با خودمون می گیم مشکلات ما هیچه در برابر مشکلات شما ها
بعضی وقت ها خداوند بزرگ مشکلات رو در رویه ما می زاره
اگر چه این مشکلات در نظر ما خیلی بده
ولی خداوند خودش می دونه چه کار کنه
گر چه این مشکلات برای رسیدن به جاهایه بالاتر هست ولی ما درکمون کمه و نمی تونیم درکشون کنیم تا بعد از مدتی بعد می فهمیم که چی می گفتیم و چه چیزی شد
خواهره عزیزم
نمی دونم چه جوری بگم که فکر کنید احساس هم دردی باهاتون دارم می کنم
ولی اینو بگم فقط صبر
صبر
صبر
صبر داشته باشید
همچی ان شا الله درست می شه
دراین دنیا که مردانش عصا از کور می دزدند
من خوش باور نادان عدالت آرزو دارم.
مهدی جان بیا بیا که مدتهاست لبخندی بر لبان عاشقانت نمی بینم . مگر می شود خندید ، درحالی که تو در چاه غیبت نهان هستی
به امید ظهورش...

الهه باران یکشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 11:54 ق.ظ http://elaheyebaran.blogsky.com

سلام
ممنونم که اومدی به وبلاگ من
حالا که اینجوریه منم دوست دارم با خدای خودم حرف بزنم البته تو وبلاگم اگر شد می نویسم....وقتی نوشتم حتما خبرت می دم
خدانگهدارت

دریاکنار یکشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 07:16 ب.ظ

سلام
با اجازه مدیر این وبلاگ میخوام با ساره کوچولو صحبت کنم.
سلام ساره جون
چه دختر خوبی هستی تو که با خدا صحبت می کنی. صبر کن. صبر کن حتما خدا نتیجه صبرتو بهت می ده. منم خیلی مشکلات تو زندگیم دارم. خانم معلمت می دونه. در واقع باید بگم من هم یک شاگرد کوچک برای خانم معلم مهربونتون ساحل جون هستم. من هم خیلی چیزها ازش یاد گرفتم. دلم می خواد ببینمت ساره جون و باهات صحبت کنم. ولی می دونم که تو خودت چقدر خوبی و خدا دوست داره. ساره جون منم دوست دارم. قدر این خانم معلمتم بدون چون این روزها خیلی معلمها از خدا و مهربونیهاش برای بچه ها حرف نمی زنند. خدا خیلی دوسش داشته که این معلم خوب بدت داده. راستش اگه خانم معلمو می بینی سلام منو هم بهش برسون. چون خیلی وقته ندیدمش و دلم براش تنگ شده.

اردشیر یکشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 11:40 ب.ظ http://ardeshiri.blogfa.com

سلام و عرض ادب
ببار ای بارون ببار !!!!!

مجید دوشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 12:12 ق.ظ http://www.majid-85.persianblog.com

سلام دوست خوبم...........به وبلاگم دعوتت میکنم...........

عسل دوشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 02:00 ق.ظ http://asalakeman.blogfa.com

کاش می شد کاش می شد ظرفیت ها را قالب گرفت کاش می شد در باریکه های سیال ذهن تصویری از فرداهای دور برداشت تا با آن ، لحظه های زیبا کاشت کاش می شد هر روزی را که بد بود ، برداشت جای آن روز ، روز دیگری کاشت کاش می شد کاش می شد با تمام باورها با زورقی به سوی دریاها رفت و از آنجا تا فروغ بی نشانه تا رؤیاها تا اساطیر با پای برهنه تنها رفت

م دوشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 02:15 ق.ظ http://mm2.blogsky.com

خیلی زیبا بود

قیام دوشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 08:49 ق.ظ http://http://www.quliaqul.blogfa.com/

سلام
ساحل عزیز واقعا وبلاگ جالبی دارید
بخصوص با این نامه های واقعا معصومانه
تشکر که بمن همسر زدید

یه آسمونی دوشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 09:15 ق.ظ http://parvaze-sorkh.blogfa.com/

سلام
خدا قوت . . .

خیلی زیبا بود..

یادم به کودکیهای خودم افتاد و کلی حسرت خوردم .کاش همونطور معصوم می موندیم.

خوشحال شدم از اینکه به وبلاگتون سر زدم و خوشحال می شم از اینکه بیشتر باهاتون آشنا بشم

یا علی

ع.فقیر دوشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 09:24 ق.ظ http://seebegolab.blogfa.com

سلام
واقعا مطالبتون تاثیر گذاره
اجرکم عندالله
به ماهم سر بزنید.

خلود دوشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 12:48 ب.ظ http://khanehomid.persianblog.com

بزرگان گناه می کنند

کوچک تر ها تاوانش را می پردازند....

عجب روزگاری شده!!!

.
.
شاد زی

مونسم خدا دوشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 04:53 ب.ظ http://5yuo.muslimblog.ir

سلام

تنها کاری که از دستم بر میاد اینکه دعا کنم شما هم من رو فراموش نکنید.

دعا بفرمایید یا زهرا.س

سیده دوشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 06:57 ب.ظ http://chandtadoost.blogsky.com

سلام
بغض گلمو فشار میده وقتی میبینم بچه ها چقدر راحت با خدا حرف میزنن اون وقت من......
من وبلاگتونو لینک کردم
اتماس دعا

عکس ها و خبرها دوشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 07:28 ب.ظ http://amg.blogfa.com

سلام
امیدوارم هیچ پدر و مادری با هم قهر نکنند و دل کوچک فرزندانشان را نشکنند.
دل شکستن هنر نیست اگر می توانید دلی بدست آورید.

مهرداد دوشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 11:32 ب.ظ http://mehrdadetanha.blogfa.com



vVvVV VvV VvvVV.... V VV vVV v v . . . . . . . mido0oni ina chian???? ina parandehaie hastand ke az tarafe man o0omadan behet began ke delam barat tang shodeee.. ..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... ...V V in 2 ta ham kar dashtan dir residan..!

مهرداد دوشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 11:33 ب.ظ http://mehrdadetanha.blogfa.com


سر کلاس ادبیات معلم گفت : فعل رفتن رو صرف کن : رفتم ... رفتی ... رفت... ساکت می شوم، می خندم، ولی خنده ام تلخ می شود. استاد داد می زند : خوب بعد؟ ادامه بده . و من می گویم : رفت ...رفت ...رفت. رفت و دلم شکست...غم رو دلم نشست...رفت شادیم بمرد...شور از دلم ببرد

مهرداد دوشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 11:33 ب.ظ http://mehrdadetanha.blogfa.com


خوشبختترین .... خوش شانس ترین ...... سعادتمند ترین ادم روی زمین تو ....تو ..... تو نیستی اونی هست که تو رو داره

مهرداد دوشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 11:33 ب.ظ http://mehrdadetanha.blogfa.com


har vaght deltang misham miam poshte dare ghalbet hey dar mizanam ...pas harvaght ghalbet mizane bedun delam barat tang shode

مهرداد دوشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 11:33 ب.ظ http://mehrdadetanha.blogfa.com


agar raftam to yadam kon agar mordam to khakam kon agar mandam dar in donya be mehre khod to shadam kon

پاییز دوشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 11:36 ب.ظ http://www.thy-fall.persianblog.com

سلام... خوندم و دقیقا همه ی اشفتگی هام دوباره هوار شد رو سر م.. دارم داغون شدنمو می بینم... ... ...

موسا سه‌شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 08:49 ق.ظ http://www.zehneziba.blogsky.com/

سلام
رنگ فونتی که برای نوشتن انتخاب کرده اید جالب نیست . از رنگ مشکی استفاده کنید تا خواندن آن راحت تر شود .

فرید سه‌شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 03:24 ب.ظ http://www.4210.blogfa.cim

سلام
ممنون از اینکه به یادمنهم بودیت
نه هنوز یه دوسه ماهی مونده

شنیدم که شمشیر یکی را دو تا میکند
بنازم به شمشیر عشق دو تارا یکی می کند

بازم پیش ما بیا
رام رام

کوثر چهارشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 12:37 ق.ظ http://ebrahimdaratash.blogfa.com

سلام
بچه که بودم عدد ده برام خیلی بزرگ بود...
پس به اندازه ی ده تای بچگیهام می گم که خیلی زیبا بود
موفق باشی...
یا علی

نسی جوون چهارشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 01:52 ب.ظ http://www.nasrintanha.blogfa.com

به نام خدا
سلام ساحل عزیز....! خوبی؟
اول از همه سال نوت مبارک....! بعدشم من واست آف گذاشتم ولی تو جواب ندادی....! خوب این از بی معرفتیت نیست جتما سرت شلوغ بوده....! تو این مدتم بازم اتفاق هایی افتاد...! اول همه چیز خوب پیش می رفت ولی یهو زدم همه چیزو با دستای خودم خراب کردم....!الانم دنبال اینم که اگه بشه از ایران برم.....! کاره خاصی هم فعلا انجام نمیدم...! گاه گاهی میام نت واسه آپ کردن وبلاگ که اونم فعلا حوصله اپ کردن ندارم....! نامه جالبی بود....!کاش ما هم یه ذره مثل این بچه ها بودیم...! کاش یه ذره دل پاک اونارو داشتیم....! اما حیف که.....! خوب خوش باشی....! موفق باشی....! یا حق!

فرشته مهر چهارشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 04:11 ب.ظ http://mahmele-shekasteh.blogfa.com

هر فکر مثبتی ، دعایی است و برای هر دعایی ، اجابتی است .

سیاوشی پنج‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 08:01 ق.ظ http://arezoo62.mihanblog.com

سلام دوست عزیز وبلاگ جدید مبارک
ای کاش یه ذره از این احساس بچه ها در بزرگترها پیدا میشد..... زیبا بود و هم تلخ... خدا کنه نامه های قشنگتری به خدا بنویسه که سرشار از امید باشه...... دلت شاد...

محمد هادی پنج‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 01:05 ب.ظ http://hadisoroush.persianblog

سلام دوست عزیز
همه نامه ها خیلی معصومانه و زیبا بود
ما بزرگترها می تونیم از این نامه ها درس عبرت بگیریم و روش برخورد با بچه هامونو اصلاح کنیم
چون باعث اومدن این بچه های معصوم ما بزرگترها هستیم
من تازه شما رو شناختم و از این پس هم بیشتر به شما سر می زنم
پیش من هم بیاید
ممنون

صبا جمعه 24 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 11:06 ب.ظ http://priancesegomshodeh.blogfa.com

سلام
این یه چیز بود برا عبرت همه برا اونایی که با چشم کور ازدواج میکنن هیچ کدوم ما هنگام اومدن به این دنیای ناحق بابا ماما مونو انتخاب نکردیم پس بزرگتر ها میشه بگین گناه بچه های معصوم چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد