سلام خدا، من خوبم. مثل همیشه!
خیلی وقت بود که دیگه تنها مونسم تو بودی.
دیگه با بنده هات کاری نداشتم.
به عشق تو چه کارهایی می کردم.
خودمو به آب و آتیش می زدم، تا یه جایی، یه وقتی،
بشنوم که تو ازم راضی هستی.
از صبح که بیدار می شدم همین جوری منتظر بودم تا که
شب برسه و نصف شب و همه بخوابن و من بمونم و تو ...
می پریدم تو سجاده...
آخ که چقدر واست خودمو لوس می کردم.
تموم دلخوشیم عشق بازیهای نصف شبم با تو بود.
چه لحظات قشنگی!
اون موقع هیچ کس نمی تو نست آرامش رو ازم بگیره.
تا روزها دلم می گرفت میرفتم سراغ قرآنت.
یادت میاد؟
چقدر قشنگ بود!
تو با من حرف میزدی! تحویلم می گرفتی!
یادمه شبهای جمعه، دعای کمیل رو که می خوندم
تا که به این جمله میرسدم:
و کم من ثناء جمیل لست اهل له نشرته
دیگه حالی به حالی میشدم.
یادم به دسته گلهایی که آب دادم میفتاد و ...
آبرویی که تو بهم داده بودی!
تازه می فهمیدم تو کی هستی .
تازه می فهمیدم تو چقدر مهربونی و من ...
. . . .
اما دیگه گذشت اون زمان!
اون وقتایی که امیدم فقط تو بودی.
اون وقتایی که با تو مشورت می کردم.
اون وقتایی که حرف، حرف تو بود.
دیدی این بار، دیدی چه بی وفا شدم؟
دیدی تو رو از یاد برده بودم؟
اصلا شاید تو من رو فراموش کرده بودی!
شاید اینقدر بنده های پاکت اومدن واست خودشونو
لوس کردن، که دیگه من رو از یاد بردی.
آره، بذار بگم خیلی صدات زدم، ولی تو نشنیدی.
بذار بگم من اومدم، ولی تو نبودی.
بذار بگم . . .
نه، همه رو دروغ گفتم.
تو مثل همیشه اومده بودی سر قرار، اما من نبودم!
بازم بی وفایی از طرف من بود.
چرا این بار حرفامو به یکی غیر تو گفتم؟
آخه اونم یکی مثل من.
من که می دونم فقط تویی عزیزم که دردمو می فهمی.
من که می دونم دوام تو دست توئه.
من که می دونم با یه اشاره از تو، اوضاع و احوالم عوض میشه.
پس چرا این بار، خلف وعده کردم؟
چرا نیومدم سر قرار؟
نمیدونم .
چرا این دل بیمار زمینی رو دارم دادم دست یک دل زمینی دیگه؟
آخه اونم اینجا بود. این پایین. مثل خودم.
اما دلمو ازش گرفتم و آوردم واسه خودت.
دلم زمینیه، اما دردم زمینی نیست.
بیا، بیا دیگه قبولش کن.
بیا، بیا دیگه ...
بخخدا من دیگه هیچی ندارم ...
هیچی، هیچی ...
خب بگو اگه اینو نمیخوای، پس چی میخوای؟
آخه من که دیگه چیزی ندارم به جز گناه.
یه مشت گناه به چه درد تو میخوره آخه؟ ها؟
بیا اذیتم نکم.
قول میدم، قول میدم که دیگه هیچ وقت ...
. . . .
آره خدا، من خوبم، ولی بازم تو باور نکن!
سلام
من نمیتونم اینجوری حرف بزنم
که من هیچی به جز گناه ندارم
چون یه کمی که دقیق میشم میبینم چرا کارای خوبی هم کردم و دوست دارم اونا رو هم بیان کنم
سلام دوست عزیزم
در مورد شما که شکی نیست. بنده شایسته ای هستید.
اما در مورد من: یک گناه زیاد است و هزار طاعت کم!
سلام
درد و دله زیبایی با خدای خودت کردی..
اگر بنده بتونه با خداش درد و دل کنه معلومه بنده خوبیه..
شاد و سر بلند باشی
سلام دوست عزیز امیدوارم در هر زمینه ای مطلب می نویسی موفق باشی من در وبلاگم یک عاشقانه دیگه از نوشتم والان به روز شدم. خوشحال میشم بیایی و نظرت را بگی...( اگه نگفتی هم بی خیال) ( در ضمن اگه دوست داشتی و خوشت اومد با هم لینک تبادل میکنیم... به هر حال خوشحالم در محفل بی ریا شماها هستم به دور از هر گونه هیاهویی...) (عنوان مطلب هم اینه تنها یادگار از خاطره تو...) اگه عاشقی یا علی... التماس دعا وسلام...
در ضمن نوشته تون خوندم منم با خدا از وقتی تنها شدم بیشتر دوست شدم.
به نام خدا
سلام ساحل عزیزم! نماز روزت قبول...! می دونی خیلی احساساتت قشنگه! می تونم بگم هیچ کسو به اندازه خدا نمی تونی این همه دوست داشته باشی! ساحلم این قدر نامید نباش! خوش بحالت که حداقلش اینکه تو سجاده با خدای خودت رازو نیاز می کردی! ساحل اینو بدون که خدا همیشه صدای بنده هاشو می شنوه...! ولی این مائیم که بیش از اندازه از اون توقع داریم! من بنده خاطا کاری بودم! ولی رفتم تو امام رضا بلند بلند گریه کردمو ازش خواستم که ای خدا منو ببخش! اونم منو بخشیدو تا حالا هم که هیچ وقت درموندم نکرده! حتی اون موقع که بنده بدی بودم! همیشه و در همه حال باهام بوده! ساحل جوونم دلم خیلی پره! دلم از این دنیا خیلی گرفته! می دونی من عاشقم! یه عاشق واقعی! شاید خیلی واسم سخت باشه که بخوام از عشقم جدا بشم! ساحل ولی دارن این کارو می کنن! به خدا شب و روزم شده گریه کردن! شب و روزم شده التماس خدا! شب و روزم شده که خدایا مگه من نگفتم جوونمو بگیر ولی عشقمو ازم نگیر! خدایا مگه من نگفتم هر چی بگی قبول! ولی بزار اون باشه! بزار در کنار اون خوشبخت بشم! ساحل جان ما همه داریم امتحان پس میدیم! نباید کم بیاریم! ولی من می ترسم تو این امتحان قبول نشم! ساحل جوون می دونی خانواده من می خوان من و بفرستن خارج! هرچی می گم نه! قبول نمی کنن! ساحل دارم دق می کنم! آخه من چی به اون بگم؟ بهش بگم من دارم میرم؟ ساحل دیوونه می شم! ما خیلی همدیگه رو می خوایم! از یه طرف دیگه اون خیلی عقبه! اینکه حداقلش تا 4 یا 5 ساله دیگه باید صبر کنیم! ساحل کمکم کن! ساحل جوون من شده تا 100 ساله دیگه هم صبر می کنم ولی می ترسم! ساحل جوون می شه بیشتر از خودت بگی؟ البته اگه دوست داشته باشی! التماس دعا! یا حق!
تو سعی کن بنده خوبی باشی. از کجا میدونی. شاید تو یه لحظه همه چی همونی که خدا میخواد. راستی میدونی خدا چی میخواد؟...
خدایا!
اگر تو راه را نشان ندهی افتاب مرا پیدا نمی کند و نور ندارم آب ندارم و آنوقت نمیتوانم جوانه بزنم.
خدایا اگر تو نیایی اگر تو کمکم نکنی من توی همون تقویم کهنه وخط خطی و رنگ و رو رفته میمانم.
خدایا مرا تازه کن...
سلام
ممنون که بهم سر زدی
اما من هر حرفی که میزنم با خدا هستم
یعنی شماها اینجوری نیستین ؟
برخی تو
قهرمان فراموش شده
می دونی هر کسی از خودش خبر داره ... منم دلم می خواد با خدام حرف بزنم گاهی هم این کار را می کنم ... اما من ازش خجالت می کشم به خاطر این همه گناه.
به نام خدا
سلام دوست عزیز
مطالب وبلاگتون خیلی قشنگه.
قلم خودتونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از وبلاگتون خیلی خوشم اومد به همین دلیل با اجازه لینکتون کردم.
موفق باشید
التمای دعا
سلام
شرمنده اما تو خدا رو فراموش نکردی
یعنی اینکاره نیستی
کار هیچ کس نیست که بتونه خدا رو فراموش کنه
مگه جایی بری که خدا نباشه
راستی
میدونستی که برای نماز صبح هر نفر یه فرشته داره که میاد بیدارش میکنه تا نمازشو بخونه
تا سه بار اینکارو میکنه اما اگه بار سوم هم پا نشدی میره
اما فرداش باز میاد
خوب ؟
خیلی ها هر روز صبح سه بار بهش نه میگن
تازه این فقط مال صبح هاست
بعد چه جوری میتونن بگن که ما خدا رو فراموش کردیم ؟؟؟؟
برخی تو
قهرمان فراموش شده
به نام خدا
....
چه زیبا نوشتی درد و دل های شبانه را .......
.....
----------------------------|||||------------------------------
نمی دونم چی بگم حرفای شما ۱ جورای شبیه خودمه
می دونی روزگاری داشتم واسه خودم
برو و بیایی داشتم واسه خودم
حرفم ۲ تا نمی شد اما ۱ دفعه همه چیز تغییر کرد
البته من توی مردابی که خودم ساخته بودم در حال نابودی بودم و هستم
از مرد و نامردش دیدم کشیدم ..........
باید بگم از اول هم خدا رو فراموش نکرده بودم ولی ازش چیزی هم نخواستم چون ........
ولی این روزا همه چیز عوض شده من تنها ۱ چیزو می خوام ازش و ..........
این حرفارو زدم که بگم اگه حالی پیدا شد واسه شما برای من هم دعا کنید
دعا کنید
http://afsongar.parsiblog.com
سلام دوست خوبم
از شما دوست عزیزم ممنونم که در این مدت من را از دعاهای خیرتون محروم نکردین
در ضمن
ما آمده ایم
که در شکوه عشق
و نور زیبایی زندگی کنیم
که این هر دو بازتابی از پروردگارند
پس می تونیم هر ثانیه از زندگیمون رو با خدا حرف بزنیم
در پناه خدا موفق باشین
سلام
منم همیشه دلم واسه خودم تنگه
برخی تو یعنی فدایی تو
برخی تو
قهرمان فراموش شده
سلام- چقدر نوشته اتون مثل ماله منه- چقدر دلتنگیهاتون حرفهاتون به دل می شینه- می دونم چرا چون عشق یکیه- با خدا باش پادشاهی کن- بی خدا باش هرچه خواهی کن
موفق باشید و عاشق
سلام
سلامی مخصوص به یکی از بندگان خوب خدا!
خیلی زیبا گفتگوی خودوتنو با خداتون نوشتین!ولی یه خواهش:این بار اگه رفتین سر قرار تون با خدا یادتون باشه اون آخرای قرار لحظاتی که دارین سفره ی قرار رو جمع می کنین یه ذره هم از ما با خدا صحبت کنین و برامون دعا کنین که عاقبت به خیرمون کنه!
یادتون نره!
التماس دعا!
به نام خدا
سلام
من به روزم دوس داشتی یه سر بزن
عیدت هم مبارک
با سلام
عالی بود طاعات قبول
میلاد آقامون مبارک
با مطلب
درک لیله القدر
این فاطمه علیهما سلام است که لیله القدر یازده کلام الله ناطق است ، که امام صادق علیه السلام فرمود: کسى که حق معرفت به آن حضرت پیدا کند، یعنى به درستى او را بشناسد، لیله القدر را ادراک کرده است .[گل]
سلام
میخواستی دلم بگیره...؟
میخواستی بغض کنم...؟
میخواستی دلم براتون تنگ تر شه ...؟
هم دلم گرفت...
هم بغض کردم...
هم دلم براتون تنگ تر و تنگ تر و تنگ تر
پس لااقل واسه گرفتن هدیه هم که شده یه سری به کلبه تنهایی من بزن !!!
در پناه حضرت دوست شاد باشید و امیدوار.
سلام
نظر رو که همونجا دادم.
اینجا هم اومدم که دیده باشمش
موفق باشید
پس اهل نصف شب هستید.
سر قول و قرارمون که هستید دیگه نه؟
یا علی
سلام
!
سلام چه طوری؟
بسم رب المهدی
باز امشب عشق تنها می شود
زخـــم سهم فرق مولا می شود
آفتاب عشـــق گلگون می شود
سینه سـجاده پر خون می شود
پشت نخل آرزو خـــــم می شود
داغ حسرت سهم آدم می شود
جاده می ماند غریب و بی سوار
ذوالفــــــــقار عدل می گیرد غبار
التماس دعا
اللهم عجل لولیک الفرج
به نام خدا
سلام
مرسی که سر زدی
تو ی این شبا منو هم دعا کن
مرسی
سلام خوبید بچه ها دلم واسه خدا تنگ شده خیلی ازش دورم کسی خبر نداره خدا کجاس